شب جدایی شرکت دل آواز
ای شب جدائی که چون روزم سیاهی ای شب
کُن شتابی آخر ز جان من چه خواهی ای شب
نشان زلف دلبری، ز بخت من سیـه تری، بـلا و غم سـراسری
تیره همچون، آهی ای شب
به هجر یار من، حدیث روزگار من، بری زکف قرار من
جانم از غم، کاهی ای شب
تا که از آن گُل دور افتادم خنده و شادی رفت از یادم
سیه شد روزم
بی مه رویش دمی نیاسودم به سیل اشکم گواهی ای شب
او شب چون گُل نهد ز مستی بـر بالین سر
من دور از او کُنم ز اشک خود بالین را تر
خون دل از بس خوردم بی او محنت و خواری بردم بی او
مْردم بی او
بی رخ آن گُل، دلم بجان آمد
دگر از جانم، چه خواهی ای شب
چهارمین نشانه سکته نیز مشخص شد: زبان
هیچ گاه این سه حرف را فراموش نکنید: لحد
نشانه های سکته:
فریدون در جشن کباب پزی سکندری خورد و به زمین افتاد. اما به دوستانش که پیشنهاد کردند به اورژانس زنگ بزنند گفت حالش خوب است و فقط به خاطر اینکه به کفش های جدیدش عادت ندارد پایش به سنگفرش گیر کرده.آن ها به او کمک کردند تا بلند شده و یک بشقاب غذای دیگر برای خود بکشد.
فریدون با اینکه کمی هول شده بود ولی تا آخر آن بعدازظهر خود را سرگرم کرد.
همان شب همسر فریدون تماس گرفت و به همه اطلاع داد که فریدون را به بیمارستان منتقل کرده اند و وی ساعت 6 بعد ازظهر فوت کرده است. او در جشن دچار حمله شده بود و اگر اطرافیانش نشانه های حمله را تشخیص داده بودند شاید فریدون اکنون با ما بود.
گاهی حمله منجر به فوت افراد نمی شود اما آنها در شرایطی بدتر از مرگ مجبور به ادامه زندگی می شوند.
خواندن این متن تنها یک دقیقه از زمان شما را خواهد گرفت...
یک متخصص اعصاب اعلام کرده است که اگر شخصی را که دچار حمله شده در 3 ساعت به بیمارستان منتقل کنند می توان عوارض ناشی از حمله را به طور کامل از بین برد. بله به طور کامل!! وی می گوید روش شناسایی حمله و رساندن بیمار به درمان های پزشکی در کمتر از 3 ساعت به شناسایی علایم آن بستگی دارد:
شناسایی علایم سکته:
در برخی موارد شناسایی علایم سکته کار بسیار سختی است.
متاسفانه نا آگاهی افراد می تواند منجر به فاجعه ای جبران ناپذیر شود. سکته می تواند باعث مرگ یا آسیب مغزی فرد گردد و این در حالیست که اطرافیان شخص حتی متوجه علایم سکته نشده اند.
پزشکان اعلام کرده اند که اطرافیان قربانی می توانند تنها با پرسیدن سه سوال ساده متوجه علایم سکته شوند
هیچ گاه این سه حرف را فراموش نکنید: لحد
ل: از شخص بخواهید تا لبخند بزند.
ح: از شخص بخواهید که حرف بزند یا یک جمله ساده را به درستی ادا کند.( مثلا: امروز هوا آفتابی است)
د:از وی بخواهید هر دو دستش را بلند کند.
اگر فرد در انجام هر کدام از موارد زیر مشکل داشت ، در اسرع وقت با اورژانس تماس گرفته و علایم را برای امدادگران توضیح دهید.
و اما نشانه دیگری از سکته: از وی بخواهید زبان خود را بیرون بیاورد.
اگر زبان وی به راست یا چپ متمایل شده بود، بدانید که شخص دچار حمله شده است.
یک متخصص قلب می گوید اگر هر کس این ایمیل را دریافت می کند آن را به 10 نفر دیگر بفرستد می توان امیدوار بود که حداقل جان یک انسان نجات یابد.
سم شیرین! باید بخوانید!
تهیه و ترجمه : دکتر هوشنگ فاضل عضو سابق هیات مدیره انجمن ام اس کانادا و بینانگزار مرکز آموزش علوم دندانپزشکی دانشگاه آزاد
در اکتبر سال 2001 خواهرم بیمار شد. او مبتلا به انقباض معده شده و دوره سختی را می گذراند. راه رفتن برایش طاقت فرسا شده بود و برای خروج از تختخواب متوسل به هر چیزی می شد؛ او مبتلا به چنین درد فوق العاده ای بود.تا ماه مارس 2002، از او آزمایشات متعددی به عمل آمد وعضلات مختلفی از او بیوپسی شد، بافتهای عضلانی اومورد آزمایش قرار گرفت و 24 نوع دارو برایش تجویز گردید. پزشکان نتوانستند بیماری او را تشخیص دهند و بفهمند که مشکل او در کجااست. او پیوسته از درد فوق العاده ای رنج می برد و آنقدر بیماری او شدت پیدا کرده بود که احساس می کرد دارد می میرد.او تمام موجودی بانکی، خانه و زندگی و بیمه خود و هر آنچه را که مالک بود به دختر بزرگش بخشید واز او خواست که از خواهر کوچکش سرپرستی و حمایت کند.به تاریخ 22 مارس به عنوان آخرین تلاش برای نجات خود تصمیم گرفت به فلوریدا سفر کند.( البته با استفاده از ویلچر)در تاریخ 19 مارس به او تلفن کردم که سوأل کنم نتیجه آخرین آزمایش های او چه بوده است، و او گفت که در آزمایشها چیزی یافت نشد، ولی پزشکان به این نتیجه رسیده اند که مبتلا به بیماری ام اس هستم.
مقاله ای را که دوستی برایم ایمیل کرده بود مجددا مورد بررسی قرار دادم و از خواهرم سوأل کردم که آیا از سودای رژیمی (دایت سودا) استفاده می کرده است؟ او به من گفت که از این نوع سودا مصرف می کرده است. در حقیقت با این پاسخ، آمادگی پیدا کرد که یکی از مشکلات را از بین ببرد. به او گفتم این امر را مورد توجه قرار دهد ومصرف دایت سودا را کنار بگذارد! مقاله دوستم را برایش فرستادم، که یک قانون دان برایم فرستاده بود. خواهرم در خلال 32 ساعت بعد از آن مذاکرات تلفنی به من گفت که نوشیدن سودای رژیمی را قطع کرده و اکنون قادر به راه رفتن شده است. اسپاسم های عضلانی از بین رفته بود. او گفت که او احساس صد در صد بهبودی ندارد ولی به یقین احساس می کرد که حالش بسیار بهترشده است. او به من گفت که می خواهد با این مقاله نزد دکترش برود و به هنگام بازگشت به شهر خود به من زنگ خواهد زد. بسیار خوب، او به من زنگ زد، و گفت پزشکش بسیار متعجب شده است. او گفت به همه بیمارانش که مبتلا به ام اس هستند زنگ خواهد زد و توصیه خواهد کرد که از مصرف هر نوع قند مصنوعی از هر نوع آن اجتناب کنند زیرا این بیمارش ازاین نوع قند مسموم شده بود. مسمومیت توسط آسپارتایمی که در دایت سودا وجود داشت ودر واقع او به مرگ مرموز وتدریجی محکوم شده بود. در تاریخ 22 مارس که او به فلوریدا برگشت، تمام داروئی که باید مصرف می کرد تنها یک قرص بود، و آن قرص فقط برای درمان مسمومیت با اسپارتیم بود! او به راه خود به رسیدن سلامتی کامل ادامه می داد.او اکنون راه می رفت! دیگر نیازی به ویلچر نداشت.
این مقاله زندگی او را نجات داد. در آن مقاله آمده بود که: اگر در روی برچسب هر محصولی نوشته شده بود بدون قند یا Sugar Free؛ حتی در باره آن فکر هم نکنید! من چندین روز وقت خود را صرف کنفرانس جهانی امور مربوط به محیط زندگی در باره آسپارتیم کرده ام که دارای مارک های زیربودند: " "Nutra Sweet," "Equal," and"Spoonful." " در متن راهنمای EPA"آژانس محافظت از محیط زیست آمریکا" بیان شده بود که در ایالات متحده آمریکا و در سال 2001، یک بیماری همه گیرام اس و لوپوس سیستمیک دیده شده است. مشکل بود که بدرستی تصور کرد که چه سمِّی سبب شیوع این بیماری شده بود. در این هنگام در هنگام اجرای آن کنفرانس برخاستم و گفتم که من با مقاله ای در آنجا حضور دارم که دقیقا درمورد آن سوژه تهیه کرده ام. من برایتان علتش را توضیح خواهم داد تا بدانید که به چه علت این بیماریها شایع شده است وچرا آسپارتیم یا قند های مصنوعی اینقدر خطرناک است: زمانی که حرارت این شیرین کننده از 86 درجه فارنهایت بالاتر برود، الکل چوب موجود در آسپارتیم تبدیل به فرمالدئید می شود و سپس مبدل به اسید فرمیک می گردد، که در نتیجه در بدن انسان سبب اسیدی شدن مواد خورده شده می شود... اسید فرمیک سمی است که در نیش مورچه قرمز یافت می شد. مسمومیّت با متانول در هنگام وجود شرایط دیگر، علائمی شبیه به ام اس و لوپوس سیستمیک از خود نشان می دهد. بسیاری از بیماران مورد تشخیص غلط قرار می گیرند. اگرچه ام اس باعث مرگ نمی شود ولی مسمومیّت با متانول باعث مرگ می گردد.
ابتلا به لوپوس سیستمیک تقریبا به اندازه ام اس شایع است، بویژه در کسانی که عادت به نوشیدن نوشابه های دایت کوک و دایت پپسی دارند.
قربانی معمولا نمی داند که آسپارتیم مقصر اصلی بیماری او است. او مصرف آن را ادامه می دهد؛ با این کار آنچنان لوپوس تحریک می شود که بیمار را تا حالت رسیدن به مرگ تهدید می کند. بیمارانی را دیده ایم که اگر دایت سودا را از خوراکیهای خود حذف کنند علائم لوپوس سیستمیک در آنها از بین می رود. در مورد کسانی که برای آنها تشخیص ام اس داده شده است با ترک استفاده از نوشابه های دایت بسیاری ازعلائم بیماری آنها از بین خواهد رفت. ما بسیاری ازاینگونه بیماران را مشاهده کرده ایم که بینائی و شنوائی از دست رفته آنها بطور بسیار قابل ملاحظه ای بهبود یافته است. همچنین در مواردی وز وز گوش و گرفتگی عضلات در اثر استفاده از همین مواد است. در هنگام ایراد یک سخنرانی گفتم" اگر شما از اسپارتیم با مارک های (Nutra Sweet, Equal, Spoonful,) و موادی مشابه آنها استفاده می کنید واگر از علائم گرفتگی عضلانی، سفتی عضلات، درد های کشنده، بیحسی در پاهایتان، دردهای عضلانی، سرگیجه، دوران سر، سردرد، وزوز گوش، درد های مفصلی، افسردگی های بدون علت، حملات اضطرابی، مشکل در ادای کلمات و صحبت کردن، به هم ریختگی بینائی واز دست دادن خاطرات در رنج هستید، باید به این فکر بیافتید که مسمومیت با اسپارتیم ممکن است عامل اصلی آنها باشد. حضار درخلال آن سخنرانی بالا می پریدند، " درسته! درسته! من بعضی از این نشانه ها را دارم... یعنی من خوب میشوم؟" پاسخ دادم که نوشیدن دایت سودا را کنار بگذارید و روی برچسب های مواد خوراکی نگاه کنید که حاوی اسپارتایم نباشد. بسیاری از محصولات با این مواد ساخته می شوند! این مشکل بزرگی است. دکتر اسپارت( یکی از سخنرانان من) گوشزد کرد که در مشاهدات اخیر کلینیکی خود بسیاری از بیماران را می بینم که دارای علائم ام اس هستند؛ یکی از نرسها هم اعلام کرد که 6نفر از دوستانش، که بسیار به دایت کوک معتاد بودند، روی همه آنها تشخیص ام اس داده شده است. این امر نشانه تطابق نشانه های ام اس و مسمومیت با اسپارتیم است. مصرف قند های رژیمی نه تنها ازچاقی جلوگیری نمی کنند بلکه باعث چاقی بیشتر می شوند!!! دایت سودا یک محصول رژیمی نیست! این مایع به طور شیمیائی تغییر پیدا کرده است، چند ماده سدیم دار(نمک) و اسپارتایم از محتویات دایت سودا است که در واقع شما را به تمایل به قند ها ترغیب می کند. ین امر درست بدان معنی است که شما اضافه وزن پیدا کنید. همینطور این محصولات محتوی فرمالدئید است که در سلولهای چربی بویژه در باسن و رانهای شما وذخیره می شود. فرمالدئید محصولی واقعا سمّی است که برای نگهداری نمونه های بافتی مورد استفاده قرار می گیرد. بسیاری از محصولاتی که ما روزانه از آن استفاده می کنیم حاوی این ماده شیمیائی است ولی نباید آنرا در بدن خود ذخیره کنیم.
دکتر اچ.جی. رابرتز در سخنرانی های خود بیان کرد که بیمارانش با ترک استفاده از این گونه محصولات رژیمی و بدون انجام ورزش های اضافی؛ دردوران انجام تحقیقات، بطور متوسط 19 پوند از وزنشان کاسته شد.
آسپارتایم بوِیژه برای بیماران مبتلا به دیابت خطرناک است. ما در یافتیم که بعضی از پزشکان، که باور داشتند بیماری دارند که مبتلا به رتینوپاتی بوده و شبکیه چشم آنها دچار گرفتاری شده است، در واقع، علائمی داشتند که مسبب آن اسپارتیم بوده است. آسپارتایم قند خون را از کنترل خارج می کند. بیماران دیابتیک در معرض از دست دادن مشاعر خود هستند به علت این واقعیت که اسید آسپارتیک و فنیل الانین مسموم کننده اعصاب هستند، زمانی که بدون سایر آمینو اسید های لازم و بدون تعادل کافی مصرف شوند، این اختلال مشاعر را باعث می گردند. درمان دیابتیکی ها تماما موضوع ایجاد تعادل می باشد. بطور ویژه با دیابتی ها، اسپارتیم از موانع عبور خون/مغز رد شده و سپس نورون های عصبی مغز را از بین می برد؛که باعث فساد در میزان های مورد تعادل اجزای مختلف مغز، حملات عصبی، افسردگی، دپرسیون دیوانه وار، حملات اضطرابی وهیجانی و بالاخره خشونتهای غیر قابل کنترل و شدید می شود. همینطورمصرف آسپارتایم همین گونه عوارض را در بیماران غیر دیابتیک هم باعث می شود. مشاهدات پزشکی و مقالات متعدد نشان می دهد که هزاران کودکان بیماری که با بیماریهای ADD وADHD (نوعی بیماری ناشناخته کودکان که باعث فعالیت بیش از اندازه و بی توجهی و موارد مشابه می شود)تشخیص داده می شوند در چرخه زندگیشان و در عادات غذائیشان از اینگونه مواد شیمیائی استفاده می کرده و با حذف آن بهبود پیدا کرده اند.
بیماری شناخته شده ی "ساندروم جنگ خلیج فارس" در مردان و زنانی که در آن جنگ شرکت داشتند مورد این سوء ظنّ است که در اثر مصرف دایت کوک و دایت پپسی به این بیماری مبتلا شده بودند. دکتر رابرت اخطار می کند که این گونه مواد، اگر درهنگام شروع رشد جنین و در ابتدای حاملگی مصرف شود ممکن است سبب آسیب هائی در زمان تولد شود، یعنی، کم هوشی و کند ذهنی کودکان. در چنین مواردی کودکان بویژه درمعرض خطر ابتلا به ناراحتی های عصبی خواهند شد و هرگز نباید به کودکان شیرین کننده های مصنوعی داده شود. بسیاری از تاریخچه های بیماری های مختلف کودکانی که در آنها تغییرات و مشکلات سیستم عصبی دیده شده است گفته می شود که مستقیمن در اثر مسمومیت کشنده اینگونه شیرین کننده ها است.
در این باره یک معما نهفته است که : بحثی در مورد آسپارتایم در کنگره آمریکا مورد بحث قرار گرفت، زمانی که در ساختن صد گونه محصولات مختلف از این ماده استفاده شده بود ومصرف آن محصولات موجب اعتراضات بسیار شدید گردید. از زمان بررسی این گفتگو ها، ازاین مباحث دو نتیجه در مورد آن گرفته شد، ولی هنوز هیچ اقدام عملی در این مورد صورت نگرفته است. زیرا لابی های دراگ و مواد شیمیائی مربوطه دارای جیب های گل و گشادی هستند که به این زودی پر نمی شود. با کمال تأسف،با آن که حق امتیازMONSANTO در مورد آسپارتایم تاریخش گذشته است! در حال حاضر بیش از 000/5 محصول در بازار موجود است که محتوی این ماده شیمیائی کشنده است و هزاران محصول دیگر نیز ساخته می شود. هر کسی دوست دارد یک قطعه پای محتوی آسپارتایم میل نماید. من اطمینان دارم که MONSANTO، خالق آسپارتایم، بخوبی اطلاع دارد که این ماده تا چه میزان کشنده است.
خنده دار است اگر بدانیم که در میان دیگران MONANTYOبانی و بنیانگزار انجمن دیابتی های آمریکا ، انجمن دیابتی های آمریکا و کنفرانس کالج پزشکان امریکائی است. این امر اخیرا در نیویورک تایمز منعکس گردید. این انجمن ها حق انتقاد در مورد مواد افزودنی ندارند و نمی توانند لینک آنها را به دیگران برسانند زیرا از مراکز صنایع غذائی پول دریافت می کنند و موظفند که محصولات آنها را مورد تأیید قرار دهند. در آمریکا، سناتور Howard Metzenbaum لایحه ای را نوشت و ارائه کرد که ملزم می ساخت برچسب اخطار دهنده روی محصولاتی که محتوی آسپارتایم است، بویژه در مورد زنان حامله ، کودکان و نوزادان ، باید به مورد اجرا در آید. همچنین بر اساس این لایحه باید انجمن مستقلی روی خطرات و مشکلاتی که این ماده ایجاد می کند تحقیق کند تا معلوم شود چه تأثیرات سوئی از نظربیماریها، تغییرات شیمیائی مغز، تغییرات عصبی و رفتاری روی عموم مردم می گذارد. این لایحه کشته شد. از آن جهت که لابی های قدرتمند دارو و مواد شیمیائی مسئول این امر هستند، اجازه داده می شود که این مواد بیماریهای فراوان و مرگباری را باعث شودکه در جامعه شناخته نشده اند. بسیار خوب ، حالا شما از این امر آگاه شدید! پس به سایرین هم اطلاع رسانی کنید. این حق شما و دیگران است که از خطرات استفاده از قند های رژیمی با خبر شوید. در شماره های آینده در ای مورد باز هم نکات مهمی به اطلاع شما خواهم رساند. برای کسب اطلاعات علمی بیشتر در مورد آسپارتایم و سایر شیرین کننده های مصنوعی وخطرات مسمومیت با آسپارتایم به سایت های زیر مراجعه نمائید: http://www.sweetpoison.com/aspartame-side-effects.html http://www.sweetpoison.com/aspartame-sweeteners.html
هشدار عابر بانکی.
دقت کنید.
مراقب باشید.
پنجشنبه یکی از عزیزانم به دستگاههای عابر بانک مراجعه کرده بعد از گذاشتن کارت و
وارد کردن رمز مبلغ برداشتی 200000 تومان را وارد و دریافت رسید را هم
زدم که بعد از چند لحظه کارت خارج شد و روی مانیتور نوشت درخواست شما
قابل اجرا نیست قبلا هم اون دستگاه سابقه این چنینی داشت کارت را برداشتم
و رفتم. امروز جمعه مجددا به همان دستگاه ای تی ام مراجعه کردم و داستان
روز قبل تکرار شد اینبار با انگشت در یچه خروج اسکناس را چک میکردم که
باز شد و مبلغ درخواستی انجا بود که بلافاصله رسید هم بیرون امد ولی با
دیدن موجودی تازه متوجه شدم که چه کلاهی به سرم رفته است. ظاهرا فرد یا
افرادی به درب خروج بول از دستگاه چسب مالیده بودن و ان دریچه بعد از
شمارش بول باز نمیشد و بهمین دلیل دستگاه بعد از خروج بول از محل نگهداری
ان دیگر قادر به برگرداندن ان به ان محفظه نبوده و از طرفی هم شاید در
سیستمش تعریف نشده که در چنین مواقعی چکار کند که فقط میتواند بنویسد
درخواست شما قابل اجرانیست و مسلما بعد از رفتن شخص دزد حرفه ای از راه
رسیده و براحتی با باز کردن دریچه اسکناسها را بر میدارد تا طعمه بعدی از
راه برسد ما که الکی 200 تومن از دست دادیم شما مراقب باشید و لطفا به
بقیه هم اطلاع بدین که ضرر نکنن
حکایت
روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از
یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.
کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی
پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک
معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد، و
دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه
حسن نیت خود را نشان بدهد گفت : اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه
سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با
چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون
آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را
بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما
اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.
این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه
بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان
تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه
انداخت. ولی چیزی نگفت !
سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.
تصور کنید اگر شما آنجا بودید چه کار می کردید ؟ چه توصیه ای برای آن دختر داشتید ؟
اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می بینید که سه امکان وجود دارد :
1ـ دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند.
2ـ هر دو سنگریزه را در بیاورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده است.
3ـ یکی از آن سنگریزه های سیاه را بیرون بیاورد و با پیرمرد ازدواج کند
تا پدرش به زندان نیفتد.
لحظه ای به این شرایط فکر کنید. هدف این حکایت ارزیابی تفاوت بین تفکر
منطقی و تفکری است که اصطلاحا جنبی نامیده می شود. معضل این دختر جوان را
نمی توان با تفکر منطقی حل کرد.
به نتایج هر یک از این سه گزینه فکر کنید، اگر شما بودید چه کار می کردید ؟!
و این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد :
دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت
و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش
لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های
دیگر غیر ممکن بود.
در همین لحظه دخترک گفت : آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم ! اما مهم
نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود
سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است....
و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه
سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را
که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه
حیرت کرده است.
نتیجه ای که 100 درصد به نفع آنها بود.
1ـ همیشه یک راه حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد.
2ـ این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه خوب به مسایل نگاه نمی کنیم.
3ـ هفته شما می تواند سرشار از افکار و ایده های مثبت و تصمیم های عاقلانه باشد.
تقدیم به همه زنان و مردان ، چه روشن ضمیر و آگاه
چه دربند و اسیر افکار سیاه ....
چه آنهائی که می دانند ، چه آنهائی که نمی دانند ...
آنهائی که اقرار می کنند و آنانی که انکار .... سین . جیم
دلم می خواهد زن باشم... یک زن آزاد... یک زن آزاده
من گیاه و حیوان نیستم. جنس دوم هم نیستم.
من یک روح متعالی هستم؛ تبلوری از مقدس ترین ها !
من را با باورهایت تعریف نکن ! بهتر بگویم تحقیر نکن!
من آنطور که خود می پسندم لباس می پوشم
قرمز، زرد، نارنجی ، برای خودم آرایش می کنم گاهی غلیظ
می خندم بلند بلند بی اعتنابه اینکه بگویند جلف است یا هر چیز دیگر...
برای خودم آواز می خوانم حتی اگرصدایم بد باشد و
آهنگ میزنم و شاد ترین آهنگ ها را گوش می دهم،
مسافرت میروم حتی تنهای تنها ...
.حرف می زنم، یاوه می گویم و گاهی شعر،
اشک می ریزم! من عشق می ورزم......ـمن می اندیشم...
من نظرم را ابراز می کنم حتی اگر بی ادبانه باشد و مخالف میل تو،
فریاد می کشم و اگر عصبانی شوم دعوا می کنم...
حتی اگر تمام این ها باآنچه تو از مفهوم یک زن خوب
نه از آن ها که تو در گنجه می گذاریشان یا در پستو قایم می کنی
نه بدنش و نه روحش را نمی فروشد،حتی اگر گران بخرند.
اما هر دو را هر وقت دوست داشته باشد هدیه می دهد؛
به هرکه بخواهد، هر جا
زن من یک موجود آزاد است.
با دوستانش، زن و مرد، هر جایی بخواهد می رود،
نه به دنبال تکیه گاه می گردد که آویزش شود،
و نه نردبان که از آن بالا برود.
که تمام وجودش بوی قورمه سبزی بدهد
و دست هایش همیشه بوی پیاز داغ؛
که بزرگترین هنرش گلدوزی کردن و دمکنی دوختن باشد.
و عصرها جوراب ها و زیر پوش های شوهرش را وصله کندـ
زن من این ها نیست که حتی اگر تو به آن بگویی کد بانو!!!!
در خانه ی زن من کسی گرسنه نیست ،
لباس ها کثیف نیستند و همیشه بوی عطر غذا جریان دارد؛
زن من یک موجود سنگیِ بی احساس و بی مسئولیت هم نیست؛
ظرافتش، محبتش، هنرش،فداکاریش ، شهوتش و احساسش را آنگونه
که بخواهد خرج می کند؛ برای آنهایی که لایق آن هستند.ـ
زن من تا جایی که بخواهد تحصیل می کند، کارمی کند،
در اجتماع فعال است و برای ارتقاء خویش تلاش می کند.
نه مانع دیگران می شود و نه اجازه می دهد دیگران اورا از حرکت بازدارند.
گاهی برای همراهی سرعتش را کم می کند
دستانش پر حرارتند و روحش پر شور؛
نه یک عروسک متحرک برای چشم چرانی،
من سعی می کنم آنگونه که می اندیشم باشم ،
هنجارهای ناهنجار، تقدسات نامقدس!
باور داشته باش من هم اگر بخواهم می توانم خیانت کنم،
نخواسته ام و نمی خواهم.ـ
آری؛ زن من عشق می خواهد و عشق می ورزد،
احترام می خواهد و احترام می کند.
من به زن وجودم افتخار می کنم،
من به تمام زنان آزاده وسربلند دنیا افتخار می کنم
و به تمام مردانی که یک زن را اینگونه می بینند
آری؛ زن من عشق می خواهد و عشق می ورزد،
احترام می خواهد و احترام می کند.
1- حذف منشأ آلودگی: با وجود اینکه این کار توسط اغلب متخصصین و پزشکان توصیه می گردد، ولی یک نگاه سریع به سبک زندگی امروزی ما و محدودیت های زندگی در شهرهای شلوغ و پر جمعیت نشان می دهد که این توصیه به ندرت قابل اجرا است و استفاده از روش های کمکی دیگر نیز ضروری می باشد.
2- تهویه مناسب: استفاده از هوای آزاد و تازه هم یکی دیگر از روش های کاهش آلودگی داخل ساختمان است. ناگفته پیداست در حالیکه هوای خیابان و شهر به شدت آلوده می باشد این روش نه تنها کیفیت هوا را بهتر نمی کند بلکه باعث اضافه کردن آلودگی هوای بیرون به فضای سربسته نیز می شود. علاوه بر این استفاده از هوای آزاد به معنی تحمل سر و صدای محیط بیرون و هدر رفتن انرژی گرمایش و سرمایش ساختمان است.
3- پاکسازی (تصفیه) هوا: از آنجا که حذف کامل منشأ آلودگی هوا و یا تهویه مناسب تقریبا غیر ممکن است، استفاده از دستگاه های تصفیه هوا به عنوان یک روش مفید در کنار دو روش فوق توصیه می شود. همچنین در مورد افراد خاص مانند سالمندان، بیماران قلبی و ریوی و افراد مبتلا به آسم و آلرژی استفاده از این دستگاه ها به منظور ایجاد هوایی پاک و سالم می تواند به مداوای آنان کمک کند. استفاده از این دستگاه ها برای مشاغلی که با آلودگی سروکار دارند نیز بسیار مفید است.
وقتی تو نیستی همه نیستن، نه که نیستن، هستن ولی مثل تو نیستن......
در میان دست هایت عشق پیدا میشود، زیر باران نگاهت نسترن وا
میشود، با عبور واژه ها از گوشه ی لب های تو ، مهربانی های قلبت
خوب معنا میشود
تنهای تنهایم
لحظه ای نیست، تنهاییم
عمری را باید سر کنم
کجاست آن یار مهربان من
کجاست آن غمگسار من
چشمان سیاه